اسطوره رند
سال سوم دبیرستان بودم که دبیر ادبیاتم جناب ایازی( که هر کجا هست خدایا به سلامت دارش) کتاب حافظنامه نوشته بهاءالدین خرمشاهی را دستم داد. لابد به خاطر علاقهای که از من به حافظ مشاهده میکرد. بنا شد مقالهای از آن را با نام وجوه امتیاز و عظمت حافظ خلاصه کنم و در کلاس بخوانم. برای من که حافظ را فقط از رو میخواندم، خواندن این مقاله و برخی دیگر از نوشتههای خرمشاهی درباره حافظ بسیار راه گشا بود. قبلاً هم کتاب عرفان حافظ آقای مطهری را خوانده بودم ولی اینقدر دستگیرم نشده بود. بعدها هم کتاب چهارده روایت همین آقای خرمشاهی را خواندم که خیلی به دردم خورد. به هر حال مقاله را خواندم و بهره بردم و برای کلاس هم چیزی نوشتم. هنوز یادداشتهایم را دارم، از سال 1369. یکی از نکات آن مقاله اسطوره سازی توسط حافظ بود که خرمشاهی آن را یکی از وجوه امتیاز حافظ میداند واسطوره ماندگار حافظ را مفهوم رند معرفی میکند. من آن موقع خیلی نفهمیدم که چرا رند اسطوره است. سالها گذشت و امروز که به این مفهوم و کاربردهای آن در دیوان حافظ دقت میکنم چیز دیگری میفهمم.
به این ابیات دقت کنید:
اهل کام و ناز را در کوی رندی راه نیست رهروی باید جهان سوزی نه خامی بیغمی
رند عالمسوز را با مصلحت بینی چه کار کار ملک است آنچه تدبیر و تأمل بایدش
من نه آن رندم که ترک شاهد و ساغر کنم محتسب داند که من این کارها کمتر کنم
قصر فردوس به پاداش عمل میبخشند ما که رندیم و گدا دیر مغان ما را بس
به صفای دل رندان صبوحی زدگان بس در بسته به مفتاح دعا بگشایند
ناز پرورد تنعم نبرد راه به دوست عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد
رند در نگاه حافظ مفهومی است همراه با جهان سوزی، دشمنی با مصلحت بینی و پشت پا زدن به تدبیر و تأمل، رسته از خامی، دوری از کام و ناز، طلب نکردن بهشت و در پی پاداش عمل نبودن، بلا کشی و عاشقی، صفای دل و استجابت دعا و ... . مفهوم رند در قاموس حافظ به تمام معنا یک اسطوره است که هر چه خوبی و کمال است یکجا دارد. و به همین دلیل است که دست ظاهر پرستان از دامن رندی کوتاه است.
و در آخر آنکه زاهد ار راه به رندی نبرد معذور است عشق کاری است که موقوف هدایت باشد
پس رندی در اثر هدایت حاصل میشود و از پسِ هدایت است که آدمی به حقایق راه مییابد، و به همین جهت است که هر چه خبر از عالم حقایق میخواهید در محفل رندان جستجو کنید چرا که در محفل رندان خبری نیست، که نیست